جدول جو
جدول جو

معنی تاک دشتی - جستجوی لغت در جدول جو

تاک دشتی
(کِ دَ)
کرم دشتی. نخوش. کرمهالبیضاء. رجوع به کرمهالبیضاء و فاشرا شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کِ دَ)
خوکی که در دشت زیست می کند: مریخ دلالت کند بر شیران و پلنگان و گرگان و خوک دشتی. (التفهیم)
لغت نامه دهخدا
(تُفْ فا حِ دَ)
در ترجمه صیدنه آرد: تفاح دشتی زعرور بود و اطیوس گوید تفاح نوعی است از پودنه و منبت آن در نواحی موصل است و نبات او در کوهها و سنگستان باشد. او را بدست بمالند و نمک بر او ریزند و بخورند و اهل موصل او را تفاح بری گویند.... و رجوع به تفاح بری شود
لغت نامه دهخدا
(غِ دَ)
زاغ دشت است. رجوع به زاغ دشت و غراب الزرع و زاغ شود
لغت نامه دهخدا
(وِ دَ)
گاو برّی. بقرالوحش. اسفع. نعجهالرمل. ذب ّ. ذب ّالریاد. اذب ّ. شبب. شاه، گاونر دشتی. طغیا، علم است مر گاو دشتی را. فرقد، بچۀگاو دشتی است، گوذر، جوذر، گاوسالۀ دشتی. (منتهی الارب). مهاه، ماده گاو دشتی. (ربنجنی) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(رِ دَ)
نار هندی. بل. (برهان قاطع) (آنندراج). رجوع به نار هندی شود
لغت نامه دهخدا
دیدن گاو دشتی به خواب، دلیل مردی توانگر است. اگر بیند گاو دشتی را شکار بگرفت یا کسی به وی داد، دلیل که به قدر آن مال یابد. اگر که بچه گاو دشتی بگرفت، دلیل که او فرزندی آید. اگر بیند گوشت گاو دشتی خورد دلیل که دولت و قوت یابد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
پوزه بند، با پشت دست به دهان کسی کوبیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع اندرود ساری، از توابع گیل خواران قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی